نوشته شده توسط : مصطفی عباسی

حکمت 1
روش برخورد با فتنه‏ها
(اخلاقى، سياسى) درود خدا بر او، فرمود: در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.
حکمت 2
شناخت ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختى‏هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى‏ارزش کرده است.
حکمت 3
شناخت ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهيدستى مرد زيرک را در برهان کند مى‏سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است.
حکمت 4
ارزش‏هاى اخلاقى و ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.
حکمت 5
شناخت ارزش‏هاى اخلاقى
(اخلاقى، سياسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه‏اى شفّاف است.
حکمت 6
ارزش راز دارى و خوشرويى
(اخلاقى، سياسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شکيبايى، گورستان پوشاننده عيب‏هاست. و يا فرمود: پرسش کردن وسيله پوشاندن عيب‏هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.
حکمت 7
ايثار اقتصادى و آخرت گرايى
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارويى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روى آنان جلوه‏گر است.
حکمت 8
شگفتى‏هاى تن آدمى
(علمى، فيزيولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگى‏هاى انسان در شگفتى مانيد، که: با پاره‏اى «پى» مى‏نگرد، و با «گوشت» سخن مى‏گويد، و با «استخوان» مى‏شنود، و از «شکافى» نفس مى‏کشد«».
حکمت 9
شناخت ره‏آورد اقبال و ادبار دنيا
(اجتماعى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به کسى روى آورد، نيکى‏هاى ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبى‏هاى او را نيز بربايد.
حکمت 10
روش زندگى با مردم
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنيد، که اگر مرديد بر شما اشک ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند.
حکمت 11
روش برخورد با دشمن
(سياسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست يافتى، بخشيدن او را شکرانه پيروزى قرار ده.

حکمت 12
آيين دوست يابى
(اخلاقى، اجتماعى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوان‏ترين مردم کسى است که در دوست يابى ناتوان است، و از او ناتوان‏تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
حکمت 13
روش استفاده از نعمت‏ها
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانه‏هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت‏ها را از خود دور نسازيد.
حکمت 14
روش برخورد با خويشاوندان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزديکانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا مى‏گردد.
حکمت 15
روش برخورد با فريب خورده‏گان
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فريب خورده‏اى را نمى‏شود سرزنش کرد.«»
حکمت 16
شناخت جايگاه جبر و اختيار
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سيطره تقدير است که چاره انديشى به مرگ مى‏انجامد.«»
حکمت 17
ضرورت رنگ کردن موها
(بهداشتى، تجمّل و زيبايى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند که رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنيد، و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه فرمود) پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين سخن را در روزگارى فرمود که پيروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش يافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت 18
ره آورد شوم فرار از جنگ
(سياسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نيز يارى نکردند.«»
حکمت 19
ره آورد شوم هواپرستى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خويش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20
روش برخورد با جوانمردان
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى‏لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى‏سازد.
حکمت 21
ارزش‏ها و ضدّ ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با نااميدى، و شرم با محروميّت همراه است، و فرصت‏ها چون ابرها مى‏گذرند، پس فرصت‏هاى نيک را غنيمت شماريد.
حکمت 22
روش گرفتن حق
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب روى به طول انجامد.«»
(اين از سخنان لطيف و فصيح است، يعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهيم شد و بايد بر ترک شتر سوار چون بنده بنشينيم)
حکمت 23
ضرورت عمل گرايى
(اخلاقى، اجتماعى)

و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جايى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.
حکمت 24
روش يارى کردن مردم
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن، و آرام کردن مصيبت ديدگان است.
حکمت 25
ترس از خدا در فزونى نعمت‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مى‏بينى که انواع نعمت‏ها را به تو مى‏رساند تو در حالى که معصيت کارى، بترس.
حکمت 26
رفتار شناسى (و نقش روحيّات در تن آدمى)
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چيزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش‏هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»
حکمت 27
روش درمان دردها
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.
حکمت 28
برترين پارسايى
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترين زهد، پنهان داشتن زهد است
حکمت 29
ضرورت ياد مرگ
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مى‏گذارى و مرگ به تو روى مى‏آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.
حکمت 30
پرهيز از غفلت زدگى
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پرده‏پوشى کرده که پندارى تو را بخشيده است
حکمت 31
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند، جواب داد)
1-  شناخت پايه‏هاى ايمان:
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد. صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتياق بهشت دارد، شهوت‏هايش کاستى گيرد، و آن کس که از آتش جهنّم مى‏ترسد، از حرام دورى مى‏گزيند، و آن کس که در دنيا زهد مى‏ورزد، مصيبت‏ها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مى‏کشد در نيکى‏ها شتاب مى‏کند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است: بينش زيرکانه، دريافت حکيمانه واقعيّت‏ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعيّت‏ها نگريست، حکمت را آشکارا بيند، و آن که حکمت را آشکارا ديد، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گويا چنان است که با گذشتگان مى‏زيسته است. و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است: فکرى ژرف انديش، دانشى عميق و به حقيقت رسيده، نيکو داورى کردن و استوار بودن در شکيبايى. پس کسى که درست انديشيد به ژرفاى دانش رسيد و آن کس که به حقيقت دانش رسيد، از چشمه زلال شريعت نوشيد، و کسى که شکيبا شد در کارش زياده روى نکرده با نيکنامى در ميان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است:

امر به معروف، و نهى از منکر، راستگويى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نيرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتى‏ها نهى کرد، بينى منافقان را به خاک ماليد، و آن کس که در ميدان نبرد صادقانه پايدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گيرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.
2-  شناخت اقسام کفر و ترديد:
و کفر بر چهار ستون پايدار است: کنجکاوى دروغين،«» ستيزه‏جويى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغين رفت به حق نرسيد.«» و آن کس که به ستيزه‏جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نا بينا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گرديد، نيکويى را زشت، و زشتى را نيکويى پنداشت و سر مست گمراهى‏ها گشت، و آن کس که دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسيدن، دو دل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريکى شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است، و آن کس که در ترديد و دو دلى باشد زير پاى شيطان کوبيده خواهد شد، و آن کس که تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.
(سخن امام طولانى است چون در اين فصل، حکمت‏هاى کوتاه را جمع آورى مى‏کنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)
حکمت 32
ارزش و والايى انجام دهنده کارهاى خير
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نيکوکار، از کار نيک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.
حکمت 33
اعتدال در بخشش و حسابرسى
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زياده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش.
حکمت 34
راه بى‏نيازى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى‏نيازى، ترک آرزوهاست.
حکمت 35
ضرورت موقعيّت شناسى
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چيزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.
حکمت 36
آرزوهاى طولانى و بزهکارى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهايش طولانى است کردارش نيز ناپسند است.
حکمت 37
ضرورت ترک آداب جاهلى
(اخلاقى، سياسى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار«» تا امام را ديدند پياده شده، و پيشاپيش آن حضرت مى‏دويدند. فرمود چرا چنين مى‏کنيد گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مى‏کرديم، فرمود) به خدا سوگند که اميران شما از اين کار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى‏افکنيد،

                       و در آخرت دچار رنج و زحمت مى‏گرديد، و چه زيانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
حکمت 38
ارزش‏ها و آداب معاشرت با مردم
(اخلاقى، اجتماعى، تربيتى) به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چهار چيز از من ياد گير (در خوبى‏ها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مى‏کنى زيان نبينى:
الف-  خوبى‏ها
1-  همانا ارزشمندترين بى‏نيازى عقل است، 2-  و بزرگ‏ترين فقر بى‏خردى است، 3-  و ترسناک‏ترين تنهايى خودپسندى است. 4-  و گرامى‏ترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيکوست.
ب-  هشدارها
1-  پسرم از دوستى با احمق بپرهيز، چرا که مى‏خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زيانت مى‏کند. 2-  از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را که سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى‏دارد. 3-  و از دوستى با بدکار بپرهيز، که با اندک بهايى تو را مى‏فروشد. 4-  و از دوستى با دروغگو بپرهيز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزديک، و نزديک را دور مى‏نماياند.
حکمت 39
جايگاه واجبات و مستحبّات
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزديک نمى‏گرداند، اگر به واجب زيان رساند.
حکمت 40
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.«»
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى‏سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد مى‏گويد بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى‏گيرد). (حکمت 40 به گونه ديگرى نيز نقل شده)
حکمت 41
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
حکمت 42
بيمارى و پاک شدن گناهان
(اخلاقى، معنوى) و به يکى از يارانش که بيمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکايت دارى (بيمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مى‏برد، و آنها را چونان برگ پاييزى مى‏ريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست‏ها و قدم‏هاست، و خداى سبحان به خاطر نيّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.
مى‏گويم: (راست گفت امام على عليه السّلام «درود خدا بر او باد» که بيمارى پاداشى ندارد، بيمارى از چيزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملايمات زندگى و بيمارى‏ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مى‏دهد. پس بين اين دو تفاوت است که امام عليه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بيان فرمود.

حکمت 43
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى يکى از ياران)
(تاريخى، تربيتى) در ياد يکى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت«» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.
حکمت 44
ارزش آخرت گرايى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به ياد معاد باشد، براى حسابرسى قيامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.
حکمت 45
راه شناخت مؤمن و منافق
(اخلاقى، انسان شناسى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و اين بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»
حکمت 46
ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: گناهى که تو را پشيمان کند بهتر از کار نيکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.
حکمت 47
شناخت ارزش‏ها
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگويى او به ميزان جوانمردى‏اش، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مى‏کند، و پاکدامنى او به اندازه غيرت اوست.
حکمت 48
راز دارى و پيروزى
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: پيروزى در دورانديشى، و دور انديشى در به کار گيرى صحيح انديشه، و انديشه صحيح به راز دارى است.
حکمت 49
شناخت بزرگوار و پست فطرت
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از يورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سيرى، بپرهيز.
حکمت 50
راه جذب دلها



:: بازدید از این مطلب : 281
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مصطفی عباسی

با سلام

امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ به سر برده اید.

در قسمت موضوعات  سوالات متن را نوشتیم هم چنین در قسمت کتاب دین وزندگی را بگیرید.

البته چون وبلاگ تازه تاسیس است به ترتیب ،سولات را نوشتم سوالات زیاد تکمیل نیست شما می توانید در خبرنامه ثبت نام کنید تا از اخبارمان مطلع شوید.....

باتشکر فراون



:: بازدید از این مطلب : 305
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()